حقوق هسته ای ایران وچالشهای آن (قسمت دوم)
اما اتحادیه اروپا و آمریکا با توجه به اختلاف روش هایی که دارند، به یک جمع بندی مشترک رسیده اند و آن این است که ایران نباید در فعالیت های هسته ای خود وارد چرخه تولید سوخت شود. طبق قرار دادی که ایران با روسیه برای نیروگاه اتمی بوشهر بسته است؛ روس ها مواد رادیو اکتیو برای نیروگاه بوشهر را به ایران تحویل می دهند، بر روند کار نظارت می کنند و زباله آن را نیز پس می گیرند و از ایران می برند و ایران نمی تواند وارد چرخه تغلیظ اورانیوم شود. قطعنامه جدید نیز این نکته را تصریح می کند که ایران برای ادامه فعالیت های هسته ای مربوط به نیروگاه اتمی، باید این موضوع را رعایت بکند که مواد سوختی را از روسیه یا از هر کشور دیگری بخرد، ولی زباله ها را باید به فروشنده برگرداند. در این مورد، همه به توافق رسیده اند. بنابراین، مسأله این است که آمریکا و اروپا در این مورد به ایران در واقع اولتیماتوم داده اند. حال سؤال این است که اینک ایران چه می خواهد بکند یا چه می تواند بکند؟ شما می دانید که در ایران دیدگاه ها متفاوت است. از همان اوایل انقلاب، این اجماع وجود داشت که ایران باید در فعالیت های هسته ای صلح آمیز، نظیر تولید رآکتورهای اتمی برای مصارف پزشکی، کشاورزی، صنعتی و آموزشی وارد شود و از این دانش استفاده کند. همه ما در این زمینه متفق القول هستیم و سازمان انرژی اتمی ایران هم این گونه کارها را سال هاست که انجام می دهد. اما در مورد استفاده از نیروگاه اتمی برای ایجاد انرژی، بعد از انقلاب اختلاف نظر وجود داشت. در دولت موقت بعضی ها معتقد بودند که باید نیروگاه اتمی داشته باشیم و نیروگاه اتمی بوشهر را که قرارداد آن با آلمان ها بسته شده بود، به بهره برداری برسانیم. ولی برخی خلاف این نظر را داشتند. در رژیم سابق برای این که ایران در فعالیت های هسته ای جهانی حضور داشته باشد، سه نوع سرمایه گذاری انجام شده بود؛ اول سرمایه گذاری در یک شرکت انگلیسی که مالک معادن اورانیوم آفریقای جنوبی بود و ایران سهم خود از اورانیوم آفریقای جنوبی را به صورت سنگ معدن می گرفت. دوم، خرید سهام شرکت اورودیف فرانسه بود که در تغلیظ اورانیوم تخصص دارد. قبل از انقلاب، ایران 240 میلیون دلار سهام این شرکت را خرید، منتها فرانسوی ها برای این که سهام را به ایران بفروشند ، یک میلیارد دلار وام بدون بهره برای فعالیت های آکادمیک از ایران دریافت کرده بودند و یک میلیارد دلار هم با بهره بسیار کم به نرخ قبل از انقلاب تسهیلات گرفته بودند. با این دو فقره وام کلان، فرانسه قبول کرده بود تا ده درصد سهام اورودیف را به ایران بفروشد که برابر با 240 میلیون دلار بود. بنابراین، ایران سنگ معدن را که از شرکت انگلیسی می گرفت، در فرانسه تغلیظ می کرد و سپس سهم اورانیوم خود را می گرفت که بخشی از آن را می توانست در نیروگاه بوشهر مورد استفاده قرار بدهد و بخشی را در بازارهای جهانی به فروش برساند. بنابراین، در این سرمایه گذاری ها و فعالیت ها، هم انگلیسی ها سهیم بودند و هم فرانسوی ها. آلمان ها هم که برای ساخت نیروگاه بوشهر به ارزش 14 میلیارد مارک آلمان قرارداد بسته بودند و مقداری از کار نیز انجام شده بود که انقلاب شد وکار متوقف ماند. بعد از انقلاب، دولت موقت با ادامه کار نیروگاه اتمی مخالفت کرد. اما در مورد معدن آفریقای جنوبی و سهام فرانسوی نظر بر این بود که باید آن ها را نگه داشت و این به نفع ایران است که در بازار بین المللی اورانیوم حضورداشته باشد. در زمان شاه به ایران این امکان داده شده بود که در این فعالیت ها مشارکت کند، ولی بعد از آن ممکن نیست چنین امکانی به ایران داده شود. در هر حال حفظ این امکانات برای ایران مفید است. ولی در مورد نیروگاه هسته ای نظرات متفاوتی ابراز شد. برخی بر این اصرار داشتند و دارند که ایران نباید وارد فعالیت های تولید انرژی هسته ای بشود، نه تنها به دلیل پیچیدگی های فنی بلکه پیچیدگی های سیاسی، نظامی و اقتصادی، از جمله پرهزینه بودن این صنعت. در کشوری که دومین ذخیره گاز دنیا را داراست و همه برآوردها می گوید که تا 400 سال حجم این ذخایر کافی است، همین طور کشوری که 4/3 سرزمین هایش در تمام سال آفتاب درخشان دارد و دومین منشاء انرژی ارزان هم انرژی خورشیدی است، هیچ نیازی نیست که به دنبال انرژی گران و پیچیده هسته ای برود. ما می توانیم با انرژی خورشیدی و گاز طبیعی نیازهای خودمان را رفع کنیم. اگر ژاپن امروز به عنوان کشوری مطرح است که بالاترین تعداد نیروگاه های اتمی را دارد، برای این است که ژاپن فاقد چنین امکاناتی است. اگر فرانسه و آلمان نیروگاه دارند نیز به همین دلیل است. در هر حال در ابتدای انقلاب، یک دیدگاه این بود و نظر دیگری هم وجود داشت که ایران باید نیروگاه هسته ای داشته باشد. بعد از دولت موقت این دیدگاه پی گیری شد. در مورد سلاح های هسته ای، اکثریت قریب به اتفاق جریان های سیاسی مخالف هستند. اما در این میان، افرادی که بیش تر به نیروهای راست افراطی وابسته اند، معتقدند که ما باید سلاح های هسته ای داشته باشیم و استناد می کنند به این که داشتن سلاح هسته ای، باز دارنده است؛ یعنی از حملات دیگران به ما جلوگیری می کند. حتی شنیده ام برخی از چهره ها گفته اند که آمریکایی ها به عراق حمله کردند چون عراق سلاح هسته ای نداشت، ولی به کره شمالی حمله نمی کنند، چون بمب اتمی دارد. این قیاس مع الفارق است و بی توجهی است نسبت به تفاوت های کلیدی و اساسی میان عراق و کره شمالی. عراق یک کشور دارنده نفت است و استراتژی آمریکا در منطقه بر مبنای کنترل نهایی منابع عظیم نفت و گاز قراردارد، در مقایسه، کره شمالی فاقد این ذخایر است. گروهی فکر می کنند که تولید سلاح هسته ای توسط ایران می تواند از یک سو جلوی هر نوع شرارت آمریکا را بگیرد. با برخی از سخنانی که به خصوص در ماه های اخیر از جانب برخی از صاحب نظران ذی نفوذ در مراکز تصمیم گیری ایران پیرامون ضرورت تولید سلاح های هسته ای ابراز می شود. سوء ظن جامعه جهانی نسبت به اهداف و فعالیت های هسته ای ایران تشدید شده است. ایران با ساخت و نمایش موشک های شهاب 3 با برد 2000 کیلومتر، که می تواند از سایت هایی در داخل ایران اسراییل را هدف بگیرد، و تکرار این سخن که اسراییل باید نا بود شود، بردامنه سوء ظن نسبت به مقاصد فعالیت های هسته ای دامن زده است. به خصوص این که پلوتونیوم حاصل از سوخت هسته ای، قابل استفاده در ساخت سلاح های هسته ای سبک و قابل استفاده در موشک های دور پرواز نیز هست. اما موشک های ایرانی، از نوع موشک زمین به زمین است. این که تا چه اندازه برد و هدف گیری این موشک ها دقیق است خود جای بحث دارد، ولی اگر کسانی فکر می کنند با این موشک ها، حتی بدون کلاهک های هسته ای، می توان اسراییل را مورد هدف قرارداد، در استراتژی نظامی خودشان اشتباه می کنند. لابد داستان جنگ ستارگان آقای ریگان را به یاد دارید. آن چه در نهایت، در رقابت سیاسی و تسلیحاتی میان شوروی سابق و آمریکا، شوروی را به زانو درآورد، طرح جنگ ستارگان ریگان بود. روس ها در نهایت احساس کردند که نمی توانند از پس چنین هزینه عظیمی برای جنگ ستارگان برآیند و به تعبیری، این آخرین کاهی بود که بر پشت شتر گذاشته شد و کمر شتر را شکست. روس ها مجبور شدند که کوتاه بیایند. عنصر اصلی جنگ ستارگان این بود که اگر کشوری بخواهد با موشک به آمریکا یا یک کشور متحد آمریکا حمله کند، موشک ها را در هوا بزنند. آمریکایی ها از این موشک ها (معروف به پاتریوت) به اسراییلی ها هم داده اند. در اخبار روزهای گذشته هم حتماً خوانده اید که آمریکایی ها موشک جدیدی را که قابل نفوذ در دیواره های 5/2 متری بتن آرمه است به اسراییل داده اند؛ اما از این مهم تر، همان موشک های پاتریوت 3 است که می تواند هر نوع موشک زمین به زمین و هوا به زمین را در فضا بزند. سال گذشته وقتی موشک شهاب 3 به نمایش گذاشته شد، در حالی که روی آن نوشته شده بود؛ "اسراییل باید محو شود"، همه روزنامه های اسراییلی عکس آن را چاپ کردند و در دنیا هیاهو به راه انداختند که ایران می خواهد ما را محو کند و از آن برای تأمین مقاصد خود استفاده کرده و می کنند. بنابراین، این گونه رفتارها، موجب می شود دولت بوش و صهیونیست ها اقدامات تند خود را علیه ایران توجیه کنند. ما در شرایطی قرار گرفته ایم که از یک طرف، ایران اعتماد جهانی نسبت به فعالیت های هسته ای خود را از دست داده است و از طرف دیگر، عده ای هم در داخل با گفتارها و رفتارهایشان دیدگاهی را که در غرب وجود دارد، مبنی بر این که ایران به دنبال سلاح های اتمی است و همسایگانش را مورد تهدید قرار می دهد، تقویت می کنند. حالا ببینیم اگر ایران تا اواخر نوامبر به قطعنامه پاسخ مثبت ندهد، چه می شود؟ دو فرض بیش تر وجود ندارد؛ آیا ایران تمکین می کند؟ اگر ایران تمکین نکند چه خواهد شد؟ اگر تمکین نکند نتیجه آن ادامه همین روند فعلی است. یعنی همه شرایط حاکی از آن است که پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد شد و در شرایط کنونی جهان، قطعنامه علیه ایران توسط شورا تصویب می شود احتمال وتوی چنین قطعنامه ای توسط روسیه، چین یا فرانسه در شرایط کنونی بسیار ضعیف است. منافع كلان چین و روسیه، آن چنان در همكاری با آمریكا گره خورده است كه آن ها حاضر نخواهند شد با وتوی خود این منافع را به خطر بیندازند. فرانسه می تواند و می خواهد مستقل از آمریكا حركت كند، اما به شرطی كه رفتار ایران برای فرانسه قابل قبول باشد، در حالی كه چنین نیست. فرانسه، نه برای دنباله روی از آمریكا بلكه در چارچوب سیاست های خود قطعنامه را وتو نخواهد كرد. این كشورها ممكن است رای ممتنع بدهند یا در جلسه حضور پیدا نكنند. پی آمدهای قطعنامه اما برای ایران، به مفاد آن بستگی خواهد داشت و آن هم تابع چندین متغیر است؛ از جمله نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و وضعیت و سرنوشت بحران عراق و تحولات سیاسی داخل كشور. ظاهراً با همین ملاحظات است که آژانس مهلتی که به ایران داده است تا اواخر نوامبر است، یعنی بعد از اتمام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا. اگر بوش انتخاب شود، چون برای بار دوم انتخاب می شود و امید بار سوم وجود ندارد، بنابراین با قاطعیت بیشتری در راستای برنامه ها و تفکراتش عمل خواهد کرد. در آن صورت اگر ایران نتواند نظر آژانس را تأمین کند و قطعنامه به شورای امنیت برود، به نظر می رسد مفاد و محتوای آن، بسیار تندتر و سخت تر خواهد بود و ایران تحریم اقتصادی خواهد شد. این تحریم با تحریم زمان کارتر و شرایط بعد از گروگان گیری متفاوت است. تحریم اقتصادی در دوران کارتر یک جانبه بود، یعنی فقط خود آمریکا اعلام تحریم کرد. حتی در تحریم های بعدی، از جمله قانون داماتو علیه ایران، دولت آمریکا در این تحریم ها تنها بود و سایر کشورها در آن مشارکت نکردند. اما اگر پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل برود و قطعنامه علیه ایران تصویب شود، معنای آن این خواهد بود که همه کشورهای عضو شورای امنیت و سازمان ملل از این قطعنامه تبعیت می کنند، بنابراین، شرایطی نظیر وضعیتی که در مورد عراق قبل از سقوط صدام حاکم بود به وجود می آید. در برخی تحلیل ها و اظهار نظرهای مقامات و محافل آمریکایی آمده است که در برخورد با ایران از امکانات سیاسی، اقتصادی و نظامی استفاده خواهند کرد. این بیان موجب شده است که در برخی رسانه های داخلی این سؤال مطرح شود که آیا آمریکا به ایران حمله نظامی می کند؟ به نظر من خیر، آمریکا به ایران حمله نظامی نمی کند. شرایط ایران با عراق فرق دارد و دلایل مختلف نظامی و جغرافیایی وجود دارد که آمریکا به ایران حمله نظامی نخواهد کرد. ولی کارهای دیگری انجام خواهند داد؛ به نظر من اولین و مهم ترین اقدامی که هم احتمال آن بسیار زیاد است و هم کم ترین هزینه را در پی دارد، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و تصویب قطعنامه علیه ایران است. این یک اقدام سیاسی و دیپلماتیک علیه ایران خواهد بود که محاصره اقتصادی و تحریم فروش صادرات نفت ایران را همراه خواهد داشت. در جهت اجرای آن، اقدامات نظامی محدود با اهداف معین ممکن است صورت گیرد؛ نظیر این که آمریکایی ها با نیروی نظامی و ناوگان دریایی تنگه هرمز را از دریای عمان ببندند و اجازه ندهند که هیچ کالایی به ایران وارد یا نفت و کالا از ایران صادر شود. در این صورت کشوری که در زمینه اقتصادی 90% بودجه اش را از درآمد نفت تأمین می کند، چه خواهد کرد؟ احتمالاً این تنها اقدام نخواهد بود. اگر قرار باشد کار به این جا برسد، ممکن است موانع جدی برسر راه ترافیک کالا از ترکیه به ایران یا از نقاط دیگر به وجود آورند. با توجه به آن چه که در عراق می گذرد، امکان این که بتوانیم از راه های غیر رسمی برای واردات کالا از کشورهای همسایه استفاده کنیم یا وجود ندارد یا بسیار محدود خواهد بود. حالا بررسی کنیم که پی آمد چنین اقدامی در داخل ایران چه خواهد بود؟ قطعاً فشار بر نیروهای مخالف سیاسی حاکمان زیاد خواهد شد و هم چنین اختلافات درونی بالا خواهد گرفت. هر چند در در شرایط عادی این نیروها با هم متحدند، ولی وقتی فشارها زیاد شود و بحران بالا بگیرد هر کس تقصیر را به گردن دیگری خواهد انداخت و ... . اگر ایران از قطعنامه تمکین نکند، آیا نیروهای تند رو شبه نظامی خودسر، اقدام به عملیات ضد امریکایی در عراق خواهند کرد؟ باید توجه داشت که این نگرش و عملکرد شمشیر دولبه است. اگر چنین شود، این گونه نیست که آمریکا و انگلیس دست روی دست بگذارند. آن ها هم در برخی از مناطق کشور ما از جمله خوزستان، کردستان، آذربایجان و ... امکاناتی برای تحریک و ایجاد آشوب دارند. شما می بینید که رییس جمهور ما به کشور آذربایجان می رود و مسؤولان آن کشور با کمال صراحت در صحبت هایشان از آذربایجان شمالی و جنوبی سخن می گویند. ما می دانیم که در آذربایجان کردستان، خوزستان و بلوچستان مشکلات قومی و زمینه های مناسبی برای بروز برخی مسایل وجود دارد. سال گذشته، وقتی نهضت آزادی ایران این وضعیت را در نشریات تحلیلی، همراه با مطالبی در مورد وفاق ملی و ضرورت آن تشریح کرد، به این نکته نیز اشاره شد که اگر وفاق ملی حاصل نشود، نیروهای گریز از مرکز آرام آرام رشد می کنند و فروپاشی جغرافیایی به یک تهدید جدی تبدیل می شود. همان طور که فرار مغزها صورت می گیرد، در میان قومیت هایی که نمی توانند بگذارند و بروند، روند جدایی رشد پیدا می کند. در چنین زمینه ای اگر عامل بیرونی هم بخواهد به طور جدی عمل کند، فضا و شرایط مناسبی به وجود می آید. در نهایت، مسؤولان و تصمیم گیران ایران باید به این سؤال پاسخ دهند که هزینه این نوع اقدامات برای کشور به چه میزان خواهد بود؟ در دوران ما بعد جنگ سرد، بر خلاف دوران جنگ سرد، جامعه جهانی تضمین کننده تمامیت ارضی ما نیست. اگر خدای ناکرده شرایط به گونه ای پیش رود که قسمتی از کشور جدا شود، سابقه تاریخی نشان داده است که نمی توانیم آن را دوباره بازگردانیم. شهرها و مناطق مرو، هرات، قفقاز، قندهار، نخجوان و ... دیگر جزو ایران نیست. پس از فروپاشی شوروی، پارلمان نخجوان در قطعنامه ای، قرارداد ترکمن چای را تقبیح کرد که بسیار معنا دار بود. متأسفانه در آن زمان شرایط به گونه ای بود که ایران نتوانست از آن استفاده کند. معنای آن مصوبه این بود که ما می خواهیم به ایران بپیوندیم. جمهوری نخجوان محدوده کوچکی است که در دل ارمنستان واقع شده است و هیچ راهی هم به آذربایجان ندارد. اما شرایط جهانی به گونه ای بود که نخجوان نتوانست به ایران بپیوندد. اگر شرایط آن گونه رقم بخورد که خدای نکرده بخشی از ایران جدا شود، معلوم نیست که شرایط جهانی به ما اجازه بدهد که بتوانیم آن را باز گردانیم. در تاریخ ثبت شده است که در جنگ های ایران و روس در ناحیه قفقاز، یک حکم جهاد نا درست و نسنجیده باعث شد که ما در جنگی نا برابر و حساب نشده وارد شویم و شهرهای بزرگی را از دست بدهیم که دیگر هیچ وقت نتوانستیم آن ها را باز پس بگیریم. اما اگر ایران قطعنامه و شرایط آن را بپذیرد، یعنی بر طبق مفاد آن، چرخه تولید سوخت هسته ای را متوقف سازد؛ با تضمین تأمین سوخت هسته ای توسط اعضای پیمان NPT، اولاً بحران کنونی را صرف نظر از نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پشت سر خواهد گذاشت، ثانیاً با توجه به مناسبات و شرایط بسیار سیال و دینامیک روابط بین المللی، ممکن است در یک وضعیت مناسب تر و در آینده نه چندان دور، ایران بتواند با اعتماد سازی و جلب حمایت اتحادیه اروپا، چرخه تولید سوخت هسته ای خود را در چارچوب مقررات NPT از سر گیرد. فصل سوم :تاریخچه وآغاز فعالیتهای هستهای ایران 1- تاریجچه قوانین هسته ای مربوط به ایران الف : قانون ایجاد مرکز اتمی دانشگاه تهران مصوب 1335 ب: اساسنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی مصوب 6/3/1337 ج : پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای مصوب 22/10/1348 د : قانون سازمان انرژی اتمی ایران مصوب 16/4/1353 ه : مصوبه مورخ 29/12/1360 هیات وزیران درباره فعالیتهای تحقیقاتی کاربردی و : موافقتنامه دو جانبه نظارت و بازرسی با آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 1973 ز: پیمان منع پاره ای از آزمایشات هسته ای مصوب1963 ح: معاهده عدم استقرار سلاح هسته ای دریا و بستر دریاها (1970) 2- تاریخچه وآغاز فعالیتهای هستهای ایران برنامه هسته ای ایران یک سابقه چهل ساله دارد. در دهه هفتاد مشاوران امریکایی دولت وقت ایران ،نیاز ایران به انرژی هسته ای را به مقدار هفت هزار مگاوات برق هسته ای تایید کرده اند و آقای هنری کیسینجر که آن موقع در شورای امنیت ملی امریکا بوده است، این گزارش را امضا کرده است. ایران از کشورهای بنیانگذار سازمان ملل است و یکی از اولین امضا کنندگان و تصویب کنندگان Proliferation Treaty Nonبوده است. روند تحولات بشرح آتی است: الف :در دهه 1960 با استفاده از كمكهای آمریكا، تجهیزات و تأسیسات هستهای در مركز تحقیق هستهای تهران نصب و مجموعهای از دانشمندان سطح بالای هستهای در آمریكا و اروپا آموزش دیده بودند، گردهم آمدند و اولین گامهای اجرائی فعالیت هسته ای ایران در عمل بوقوع است. ب: اقدام ایران كاربردی دوگانه داشت؛ یكی حفظ استقلال در زمینه تهیه انرژی دیگری كسب توان برای تولید سلاحهای هستهای ج : با وقوع انقلاب ایران فرانسویها و آلمانها قراردادهای خود را برای تامین سوخت و ساخت نیروگاه فسخ كردند و این درحالی بود كه ایران در شركت فرانسوی «یورودیف» كه بنا بود سوخت هستهای را تامین كند صاحب سهم بود كه لغو قراردادهای اروپاییان با ایران در پی انقلاب اسلامی، اقدامی خلاف تعهدات آنها به ان. پی.تی بود. منابع غربی از عرضه كمكهای هستهای به ایران خودداری كردند امابه رغم این موانع، برخی از جدیدترین فعالیتهای هستهای آزمایشگاهی در خلال دهه 1980 ادامه یافت. د : در سال 1989، فعالیتهای ایران برای گسترش برنامه آشكار و غیرنظامی و تجارب اعلامنشده در زمینه تبدیل، عملآوری مجدد و غنیسازی مواد و سوخت هستهای آغازشد. ه : دولت ایران برای تامین سوخت پایدار هسته ای رایزنی هایی را شروع کرد اما به سرعت به این نتیجه رسید که به دلایل سیاسی امکان دسترسی به بازارهای بین المللی سوخت هسته ای نامطمئن، گران و بسیار پر ریسک است. لذا تصمیم گرفت بر اساس حقوق قانونی خود در معاهده NPT چرخه سوخت را در کشور تاسیس کند. این تصمیم با اطلاع و آگاهی کامل آژانس بین المللی انرژی اتمی به مورد اجرا گذاشته است . ز: واشنگتن در سال 1997 مانع از فعالیتهای هستهای ایران شد و آنها را مختل كرد ولی پیش از این اقدام، ایران موفق شده بود از كمكهای خارجی برای آمادهسازی اورانیوم، غنیسازی لیزری، رآكتورهای تحقیقی و به ویژه ساخت تجهیزات تبدیل اورانیوم در مقیاس صنعتی بهره بگیرد . ح: در نیمه دهه 1990 فعالیتهای ساخت تجهیزات و تأسیسات غنیسازی در شهر نطنز راه اندازی و در حدود سال 2000 آن را آغازشد. ط : به رغم پیشرفتهای فوق، برنامه هستهای ایران تا هنگام افشای علنی در ماه اوت 2002توسط گروه مخالف دولت ایران مخفیانه تلقی میشد. ی:در اكتبر 2003 با سه كشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) موافقت كرد كه فعالیتهای هستهای اعلامنشده قبلی خود را به اطلاع آنان برساند ع : به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه داد كه به موجب پروتكل الحاقی، بازرسیهای بیشتری از فعالیتها ی هستهای انجام دهد و برنامه غنیسازی خود را موقتا به حال تعلیق درآورد ل : پذیرش پروتكل الحاقی در 18 دسامبر 2003 و اجرای داوطلبانه آن، همكاری نامحدود و داوطلبانه با آژانس و بازرسان و تعلیق غنیسازی را امتیاز بزرگ واگذارشده از سوی ایران در چارچوب سیاست اعتمادسازی م: ایران در آستانه نیمه سال 2004، تولید قطعات سانتریفیوژ را از سر گرفت و سلسله فعالیتهایی را در تجهیزات تبدیل مواد هستهای در اصفهان آغاز كرد. ت : اما پس از روبهرو شدن با یك تهدید جدی درخصوص ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت در نوامبر 2004 باردیگر فعالیتهای تبدیل و تولید قطعات سانتریفیوژ و نصب و آزمایش در مجتمع هستهای نطنز، به حالت تعلیق كامل درآمد. ث :ایران در زمینه فناوری رآكتور، دارای چند رآكتور تحقیقی كوچك واقع در مراكز هستهای تهران و اصفهان است كه برای تولید مقادیر قابل توجهی از پلوتونیوم بسیار كوچك هستند. ص : نخستین نیروگاه هستهای ایران در بوشهر، قرار است در نیمه سال 2006 فعالیتش را آغاز كند . ف : ایران اینك ادعا میكند كه ذخایر ملی تثبیتشدهای بالغ بر حدود سه هزار تن اورانیوم دارد و ذخایر اورانیوم بالقوه نیز بین 20 تا 30 هزار تن است. ق :ساخت رآكتور تحقیقی آب سنگین 40 مگاواتی كه قرار است در سال 2014 تكمیل شود، در شهر اراك آغازشده است 3- مذاکرات هسته ای وامتیازات واگذار شده: الف : دادن اطلاعات محرمانه از فعالیتهای هستهای كشور به آژانس در قالب اظهارنامه جامع ب: امضای پروتكل الحاقی در صورتی كه از جنبه حقوقی، ایران ملزم به پذیرش آن نبود. ج : اجازه 1300 نفرروز برای بازدید منسجم و فعال از سایتهای هستهای و نظامی ایران، حتی سایتهای نظامی محرمانه . 4- اشتباه استراتژیك متولیان هستهای ایران از آغاز كلید خوردن فایل هستهای ایران، متولیان امر متوجه محل مناقشه نشدند. برای تشخیص محل مناقشه، سه فرضیه متصور است: الف : مناقشه اتمی ایران، مناقشهای حقوقی و فنی بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی است نه سه کشور اروپائی . ب: شفاف نبودن برنامههای هستهای ایران، محل مناقشه بین ایران و غرب شده است . ج : مناقشه اتمی ایران، كارزار دیپلماتیك آمریكا و صهیونیسم بینالملل علیه انقلاب اسلامی ایران شده است. 5-آثار حقوقی اجرای موقت وتعلیق پروتکل الحاقی اصولاً، به لحاظ حقوق بین الملل دولتی که اراده به اجرا در آوردن موقت یک معاهده (در این قضیه پروتکل) را دارد، از این اختیار نیز برخوردار است که به آن اجرا خاتمه داده و یا اجرای آن را معلق نماید. هرچند که مقررات ماده 25 کنوانسیون 1986 صراحتاً درمورد تعلیق اجرای موقت یک سند حقوقی سخن نگفته و صرفاً از خاتمه اجرا بحث کرده است ، با این وجود این بدان معنی نیست که مقررات فوق تعلیق اجرای موقت یک سند بین المللی را منع نموده است. اصولاً، اگر توقف کامل اجرای موقت یک سند امکان پذیر باشد، به طریق اولی تعلیق آن اجرا نیز می تواند ممکن باشد. پس مقررات فوق منعی در این زمینه مقرر ننموده اند و جمهوری اسلامی ایران می تواند به جای خاتمه اجرای موقت پروتکل الحاقی، که آن را داوطلبانه پذیرفته است، تعلیق آن اجرا را اعمال نماید. با توجه به جهت گیری تبعیض آمیز این معاهده در تعریف حقوق و تعهدات نابرابر و غیر عادلانه بین دو گروه از کشورها و فقدان الزامات بین المللی در اجبار دولتهای هسته ای نسبت به انتقال تکنولوژی به کشورهای غیر دارنده هسته ای، این سئوال مطرح است که آیا خروج از این پیمان به نفع کشورهای غیر هسته ای نمی باشد؟ در پاسخ باید گفت که جهت گیری ماده ۱۰ معاهده NPT و خروج از معاهده NPT ممکن است هزینه های سنگینی برای کشورها در بر داشته باشد بدون اینکه دست آورد مثبتی به همراه بیاورد. شورای امنیت طی قطعنامه ۸۲۵ در ۱۹۹۳ به کره شمالی اخطار کرد که خروج از معاهده NPT را تهدیدی برعلیه امنیت بین المللی تلقی می کند. صرفنظر از اینکه حقوق بین الملل دیدگاه قاطعی در مورد تعهد آور بودن اعلامیه یک جانبه ارائه نمی دهد و سوابق پراکنده ای در تعهد آور بودن اعلامیه های یک جانبه می توان پیدا کرد. با این حال اعلامیه یک جانبه ایران درخصوص الحاق به پروتکل الحاقی و غنی سازی اورانیوم را نمی توان به لحاظ حقوقی الزام آور تلقی کرد ولی انعکاس آن در قطعنامه های شورای حکام آژانس بین المللی دعوت از ایران در پایبندی به آن به عنوان گامی در اعتماد سازی، باید گفت که تعلیق غنی سازی و امضاء پروتکل الحاقی وارد مجموعه مناسبات ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی شده است. حقوق بین الملل ناظر به رژیم بین المللی امنیت دستیابی به تکنولوژی هسته ای صلح آمیز را بخشی از اعمال حاکمیت ملی تلقی نموده و آن را مورد تایید قرار می دهد. با این وجود مکانیسم های حقوقی و اجرایی موثری برای اجبار کشورهای دارنده تکنولوژی هسته ای در انتقال آن به کشورهای طالب این تکنولوژی پیش بینی نمی کند. به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران به علت عدم همکاری کشورهای هسته ای با مشکلات زیادی در دستیابی به دانش فنی، مواد و تجهیزات فنی مواجه بوده است. پیچیدگی فنی فعالیت های هسته ای و کاربرد دوگانه تجهیزات و دانش فنی هسته ای این امکان را به کشورهای دارنده هسته ای می دهد که ملاحظات سیاسی عدم همکاری فنی هسته ای را در قالب دلایل فنی و حقوقی توجیه کنند. 6-شورای امنیت یک تهدید غیر واقعی نباید ترسید زیرا : الف : شورای امنیت تنها یک تهدید در دست امریکا و اروپا است. هیچ دلیل حقوقی و کارشناسی برای ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت وجود ندارد. ب: مستندات حقوقی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت بسیار ضعیف است. ایران بازرسی های دقیق و بدون اعلام قبلی را پذیرفته است وهیچ مانع جدی ایجاد نکرده است. ج :اروپا و امریکا با جنجال سیاسی ضعف مستندات حقوقی خود را پرمی کنند د : در عین حال امتیازاتی به چین و روسیه بدهند تا از وتوی طرح خودداری کنند. ه : ارجاع پرونده به شورای امنیت طلیعه جنگ دیگری را می نوازد که با افزایش قیمتهای انرژی بر رشد اقتصاد اروپا اثر منفی خواهد داشت. و : ارجاع ایران به شورای امنیت، امکان خروج ایران از NPT و پروتکل الحاقی را بدنبال خواهد داشت . ز: اروپای نامنسجم که خود با بحران قانون اساسی روبرو شده است، با بحران امنیتی در مهمترین منطقه تولید انرژی در جهان روبرو خواهد شد. فصل چهارم :گزینههای برونرفت از موقعیت كنونی 1- استراتژی های گوناگون ایران چگونه می تواند انتظارات جامعه جهانی را در خصوص فعالیت های هسته ای خود را برآورد کند؟ واقعیت امر این است که هیچ الگوی رفتاری مشخص و استاندارد معینی برای اعتماد سازی تعریف ومعرفی نشده است. اتحادیه اروپا گسترش مناسبات اقتصادی با ایران را منوط به بهبود وضعیت حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، روند صلح خاورمیانه و شفافیت فعالیت های صلح آمیز هسته ای، دانسته است به لحاظ حقوق بین الملل، ایران حق دارد از تکنولوژی هسته ای برخوردار باشد و در صورت تامین منافع ملی، ایران باید صاحب این تکنولوژی باشد. متقابلا اعضای جامعه جهانی نیز حق دارند که اطمینان حاصل کنند فعالیت های هسته ای ایران تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی تلقی نمی شود. اعتماد سازی و جلب اطمینان جامعه جهانی هنردستگاه دیپلماسی ایران می باشد. حل مسالمت آمیز مساله فعالیت هسته ای آزمونی برای آشکار کردن ظرفیت ها و استعدادهای دستگاه دیپلماسی ایران می باشد. این دستگاه فرصت نامحدودی دراختیار ندارد. عدم توفیق دستگاه دیپلماسی در حل مسالمت آمیز اختلاف با آژانس، شیوه حل بحران را به طرف رادیکالیسم سوق خواهد داد.احتمالا تهدید های نظامی و خروج ایران از NPT آغازی برای ورود به این مرحله پرتنش خواهد بود الف : استراتژی حقوقی، ب: استراتژی دیپلماتیك، ج : استراتژی اقناع جهانی از طریق؛ ج 1: ایجاد رسانهای تلویزیونی به زبان انگلیسی ج 2: لابی با نخبگان جهانی د : استراتژی تقویت بنیه دفاع ملی (اقتصادی، نظامی، مقبولیت مردمی) الف1 :ـ استراتژی حقوقی 1ـ1ـ پیگیری احقاق حقوق ایران در چهارچوب «NPT». 1ـ2ـ آژانس بینالمللی انرژی اتمی طرف مذاكره ایران است، نه سه كشور اروپایی. 1ـ3ـ موضوع مذاكرات ایران، احقاق حقوق ایران است، نه واگذاری آن همچون تعلیق غنیسازی اورانیوم. 1ـ4ـ تأكید بر صلحآمیز بودن استراتژی هستهای ایران. 1ـ 5ـ تأكید بر شفافسازی فعالیتهای هستهای ایران. الف2: استراتژی دیپلماتیك 1-2- برقراری روابط تنگا تنگ با ملت های جهان و بهره برداری از قدرت عظیم آنها 2-2ـ دیپلماسی ارتباط با كشورهای غیرمتعهد، 3-2- دیپلماسی ارتباط با قدرتهای بزرگ غیرغربی شامل روسیه، چین، هند و ژاپن،آفریقای جنوبی 4-2ـ دیپلماسی ارتباط همزمان با اتحادیه اروپا 5-2ـ دیپلماسی مذاکره نه ارتباط با آمریكا 1- مزایای استفاده از تدابیر حقوقی به جای تدابیر سیاسی الف : وجود قطعی اختلاف حقوقی باآژانس ب : وجود تناقض در متن قطعنامه ها (به رسمیت شناختن حق استفاده از انرژی اتمی و بلافاصله محروم کردن ایران برای اعتماد سازی ) ج : عدم اجرای ماده 4 بند (2) معاهده NPT مبنی بر مبادله تجهیزات و حق مشارکت در مبادلات د : امکان ارائه تفسیر حقوقی از موضوعات مورد بحث ه : برابری طرفین در یک محکمه قضائی بین المللی و : با استدلال حقوقی ،استفاده از ابزار حقوقی بین المللی واستفاده از حقوقدان زبر دست بین المللی میتوان نتایج مهمی بدست آورد. 3- مسئولیت واختیارات و قطعنامه های شورای امنیت: به لحاظ حقوقی، شورای حکام می تواند با تصویب قطعنامه ای پرونده ایران را به شورای امنیت بفرستد. بدیهی است که شورای حکام برای توجیه این اقدام خود، به نقض تعهدات ایران از مفاد NPT استناد کند. اما ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، بیش از این که یک اقدام حقوقی باشد، در چارچوب ملاحظات و تمایلات سیاسی قدرت های بزرگ قابل درک است. چنان چه اراده سیاسی پنج عضو دایم شورای امنیت بر اعمال فشار بیش تر بر ایران تعلق بگیرد، در آن صورت پرونده در شورای امنیت طرح خواهد شد. مهم ترین مسأله، توافق اعضای دایم شورای امنیت بر اعمال فشار بیش تر بر ایران و مؤثر بودن تصمیمات شورای امنیت خواهد بود. به نظر می رسد که اعضای دایم شورای امنیت در حال حاضر با دو پرسش اساسی مواجه باشند؛ اول این که چه اقدامی باید در شورای امنیت انجام گیرد؟ آیا صرفاً موضوع در دستور کار قرار گیرد و به عنوان یک هشدار سیاسی ایران را تحت فشار قرار دهند؟ آیا شورای امنیت آمادگی صدور قطعنامه تحریم های اقتصادی را دارد؟ دوم؛ چنان چه این فشارها کافی نباشد، آیا شورای امنیت می تواند گام های بعدی را در چارچوب فصل هفتم بردارد؟ به نظر نمی رسد که آمریکا به خاطر درگیر شدن با مسایل انتخاباتی، در حال حاضر فرصت کافی برای رایزنی با سایر اعضای دیگر شورای امنیت و برای متقاعد کردن آن ها به همکاری داشته باشد. رژیم بین المللی امنیتی در برگیرنده اصول، هنجارها، قواعد و رویه های تصمیم گیری است که به صورت کنوانسیون، معاهده، قرارداد، قطعنامه ها و اعلامیه ها متجلی می گردد شورای امنیت در چهارچوب منشور سازمان ملل مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی را به عهده دارد. از اینرو، در تحلیل نهایی قطعنامه های شورای امنیت ضمانت اجرای موثر تصمیمات آژانس را فراهم می کند. شورای امنیت تاکنون درخصوص فعالیت های هسته ای ایران قطعنامه ای صادر نکرده است ولی با این وجود قطعنامه ۸۲۵ شورای امنیت در خصوص کره شمالی و بند C قطعنامه ۶۸۷ در خصوص عراق حساسیت شورای امنیت به فعالیت هسته ای کشورها را نشان می دهد. مجمع عمومی سازمان ملل نیز طی قطعنامه های مختلف درخصوص فعالیت های هسته ای کشورها موضع گیری نموده است. از جمله طی قطعنامه ۴۱/۵۱ مصوب ۱۰دسامبر ۱۹۹۶ با تاکید بر قطعنامه های پیشین خود دولتها را به استفاده صلح جویانه از انرژی اتمی ترغیب کرد. مساله عدم مشروعیت استفاده یا تهدید به استفاده از سلاحهای هسته ای درمجمع عمومی صف بندی کشورها در این خصوص را آشکار نمود. اکثریت دولتها معتقد بودند که تهدید یا به کار گیری سلاح هسته ای به طور مطلق ممنوع می باشد. نظریه آنان در قالب قطعنامه مجمع عمومی تجلی یافت که طی آن از دیوان بین المللی تقاضای رای مشورتی نمودند. گروه دوم را کشورهای دارندگان سلاحهای هسته ای همچون روسیه، انگلستان، فرانسه و آمریکا تشکیل می دهند که توسل به سلاحهای هسته ای را در بعضی شرایط جایز می دانند. دیوان بین المللی در ۸ ژوئیه ۱۹۹۶ نتوانست اظهار نظر کند با این وجود به اتفاق آراء اعلام نمود که چنین تهدید یا استفاده ای می بایست منطبق بر مقتضیات حقوق مخاصمات مسلحانه خصوصا اصول و قواعد حقوق بین الملل بشر دوستانه باشد و دیوان نتیجه گرفت که تهدید یا استفاده از سلاح هسته ای علی القاعده مغایر با قواعد حقوق بین الملل مخاصمات مسلحانه، به ویژه اصول و قواعد حقوق بشر دوستانه است. الف :شورا یک رکن ارگان اجرایی سیاسی(غیر حقوقی و قضائی) است که مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر اساس ماده 24 منشور ملل متحد بر عهده دارد. ب: شورا برای انجام مسئولیت خود هیچ محدودیتی ندارد؛ این امر با توجه به رویه شورا و رویه قضائی بین المللی قابل اثبات است. ج : شورای امنیت اختیار کامل دارد تا بر اساس ماده 39 منشور وجود هر نوع تهدید صلح و امنیت بین المللی را تشخیص دهد؛ این اتفاق ممکن است در مورد فعالیت های هسته ای ایران راساً و بدون توجه به گزارش آژانس نیز محقق شود. د : شورای امنیت آزادی کامل دارد تا بر اساس ماده 40، 41 و 42 خود تصمیماتی را اتخاذ نماید . ه : از آنجایی که شورای امنیت ارگان سیاسی و نه قضائی سازمان ملل است لذا در تصمیمات خود به جای توجه به دلایل و مستندات حقوقی و قضائی ، بیشتر بده بستان های سیاسی را مورد توجه قرار می دهد. و : شیوه رسیدگی شورای امنیت با آژانس کاملاً متفاوت است و به هیچ وجه از قبل پیش نمیتوان آنرا بینی کرد و و از آنجایی که همه اعضا بر اساس منشور موظف به رعایت تصمیمات آن هستند، دولت ایران در صورت محکومیت از حمایت هیچ دولتی برخوردار نخواهد بود. 4- تدابیر لازم جهت جلوگیری ازارجاع پرونده به شورای امنیت الف :تبیین مشروعیت اقدام ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای ب: استناد به ماده 3 اساسنامه واینکه اقدامات شورای حکام نباید مانعی در استفاده صلح آمیر از انرژی هسته ای کشورها ایجاد نماید. ج : عدم لزوم طرح خروج از معاهده N.P.Tبموجب ماده 10 بند (1) اساسنامه آژانس از سوی ایران د : ارجاع اختلاف به دیوان بین المللی دادگستری بر اساس ماده 17 بند (الف) اساسنامه آژانس ه : درخواست صدور نظر مشورتی دیوان بین المللی دادگستری بارعایت ماده 17 بند (ب) اساسنامه آژانس و : امکان ایجاد محکمه داوری به موجب ماده 22 موافقت نامه پادمان بین ایران وآژانس ز: تاکید بر عدم رعایت تعهد دولت های دارا در انتقال تکنولوژی به کشورهای ندار و ایجاد ائتلاف دولت های ندار علیه این دولت ها و شکستن جبهه متحد آنها ح: دیپلماسی فن چانه زنی است ، در مسئله انرژی هسته ای قبل از هر چیزباید قبول کنیم محور قرار دادن دیپلماسی به معنای سازش یا از دست رفتن حقوق کشور نیست. ط: درحوزه حقوق بشر که ایران نتوانسته خود را با تعهدات مربوط به اعلامیه جهانی حقوق بشر کاملا منطبق سازد، دستمایه ای شده تا ضعفهای تبلیغاتی آنها را در مسئله هسته ای پر می کند. ی: ایران در مقابل تعهدات و ضمانتهای عینی که می دهد تعهدات و ضمانتهای عینی مطالبه نماید. ع : از مصرف داخلی مذاکرات هسته ای در جهت منافع جناحهای سیاسی خودداری کند . ل : واقعیت این است که تعهدات خواسته شده از ایران فراتر از چارچوبهای حقوقی پروتکلی است که ایران امضاء کرده است ،دراین حالت تصویب باید با تحقق منافع ملی صورت گیرد. م: خواستهای سیاسی و فراتر از پروتکل از ایران باید با قاطعیت رد شود. یک مذاکره محدود، مشخص و صریح با حفظ اصول که همانا دستیابی ایران به انرژی اتمی است،راهبرد مناسب است . ت : اینكه ایران فعالیت هستهای مطابق NPT داشته باشد حق ایران است. ث : مذاكرات بایدروی مسئله اصلی كه عدم انحراف در پروسه سوخت هستهای و داشتن چرخه سوخت در داخل خاك كشور است، باید صورت گیرد. ف : فرصت سوزی رانباید بپذیریم. ق : لزوم اعتمادسازی و شفاف سازی برنامههای هستهای ایران ص: هرگونه همكاری با آژانس باید در چارچوب NPT و پادمان هستهای باشد نه کمتر نه بیشتر
|