حقوق و جرائم ورزشي 1
با توجه به وسعت رشتههاي ورزشي و تنوع مقررات حاكم بر هر يك از آنها و لزوم فراهم نمودن بستر سالم و مساعد براي پرورش جسماني جامعه ورزشي كه با سلامت روحي و تربيت اخلاقي آنان، ارتباطي مستقيم دارد، ضروري مينمايد كه در كنار افزايش آگاهي ورزشكاران نسبت به مقررات حاكم بر فعاليتهاي ورزشي خود، به جرائم و تخلفاتي كه در حوزه ورزش واقع شده و عناوين مجرمانهاي كه در حين رويدادهاي ورزشي ممكن است تحققيابد، توجه گردد چرا كه اين امر ميادين ورزشي را از امنيت لازم براي رشد استعدادها برخوردار ميگرداند. حقوق ورزشي بررسي حقوقي حوادث در ورزش يا نگرش حقوقي به جرائم يا شبه جرائمي كه توسط مباشرين عمليات ورزشي يا مسببين آن، صورت ميپذيرد، حقوق ورزشي خوانده ميشود. اما فرق ميان جرائم و شبه جرائم، آن است كه جرائم داراي كيفرهايي چون حبس و جزاي نقدي وشلاق و حتي اعدام است و شبه جرائم مستلزم جبران خسارت بوده و از وصف مجازاتهاي كيفري خالي است. ضمان در فقه شيعه از ديدگاه فقه شيعه، موجبات ضمان سه چيز است: 1ـ يد 2ـ اتلاف 3ـ تسبيب قاعده يد يا ضمان يد از اين حديث گرفته شده است كه «عَلَي الْيَد مَا أخَذَتْ حَتَّي تُِؤَدَّي» بر دست، اداي آنچه گرفتهاست، واجب است و مقصود از اتلاف و تسبيب، آن است كه در اتلاف، شخص مستقيماً موجب اتلاف سرمايه و حق ديگري ميشود، اما در تسبيب، شخص مع الواسطه موجب خسارت ميگردد. مثلاً بازيكني كه در حين بازي، به بازيكن ديگري خسارت وارد آورد، مرتكب اتلاف شدهاست اما مربي يا سرپرستي كه به سبب تقصير در مواظبت ورزشكار نابالغ، موجب ايجاد زيان ميشود، مسبب و ضامن محسوب ميگردد. برخي در بيان فرق اتلاف و تسبيب گفتهاند: در اتلاف، خسارت ناشي ازفعل مثبت (انجام كار) متوجه خسارت ديدهاست اما در تسبيب خسارت ناشي از فعل مثبت يا منفي بي واسطه يا باواسطه متوجه زيان ديده ميباشد. جرائم ورزشي جرائمي است كه توسط ورزشكاران، مربيان، مديران، توليدكنندگان لوازم ورزشي و برخي موارد تماشاگران، در ميادين و مراكز ورزشي صورت ميپذيرد و جان، اموال، حيثيت، شرافت، ساير حقوق قانوني اشخاص حاضر در محدوده ورزش به ويژه ورزشكاران، مربيان را به مخاطره مياندازد. رسيدگي به جرائم ورزشي، عامل تقليل حوادث هرچند تفكيك نمودن حوادث از علمليات ورزشي، امري ناممكن است اما رعايت مقررات و برخورد با موارد عمد و سهلانگاريهاي اختياري، ميتواند آن را به حداقل رسانده و از بسط و گسترش رفتارهاي خلاف شأن ورزش، جلوگيري كند و اين امر، جايگاه شيعه ورزش و رسيدگي به جرائم ورزشي را آشكار ميكند. جايگاه ورزش در فقه اسلامي حقوق ورزشي در فقه اسلامي جايگاه دارد، تا جايي كه ابن قدامه ميگويد: اگر شخصي، فرزند نابالغ خود را به معلم شنا بسپارد تا به او شنا ياد دهد و طفل غرق شود ضمان برعهده اقارب و خويشان معلم شنا خواهد بود زيرا تقصير و كوتاهي او در نگهداري از طفل به غرق شدن او انجاميده است. اما درباره بالغ، ابنبراج طرابلسي ميگويد: فرد بالغ و عاقلي كه براي يادگيري شنا نزد مربي رفته و در اثناي آموزش غرق شود، چون عامل ترك احتياط خودش بودهاست لذا كسي ضامن نيست. صاحب جواهر درباره كسي كه از محدوده زمين تيراندازي، عبور نموده و كشته شده است ميگويد: اگر كسي از خارج زمين تيراندازي عبور كند و تيري به خطا به او اصابت كند، ديهاش بر عهده عاقله تيرانداز است اما اگر عامدانه باشد، بايد قصاص شده و يا خود، پرداخت ديه كند. در اين ميان، يك استثناء وجود دارد و آن اينكه تيرانداز هشدار داده باشد و فرد عابر، هشدار را شنيده و امكان تغيير مسير را داشته باشد. در اين صورت، عاقله ضمان نميباشد. چنانچه فرمودند: «قَدْ اَعْذَرَ مَنْ حَذَّرَ» كسي كه هشدار دهد از مجازات، معاف ميگردد.
حقوق و جرائم ورزشي 2
تعيين كيفر براي جرائم ورزشي در قانون در سال 1352 با وضع ماده 42 قانون مجازات عمومي كه ميگويد: «حوادث ناشي از عمليات ورزشي، مشروط بر اين كه سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد، جرم محسوب نميشود» تعيينِ كيفر نسبت به جرائم ورزشي، جايگاه پيدا نمود. اما قبل از وضع اين ماده، حقوقدانان در توجيه حوادث ورزشي به مباني واصول حقوقي متوسل ميشدند و بهترين توجيه را براي عدم مجازات اشخاص در اثناي عمليات ورزشي، اجازه قانون معرفي ميكردند. گرچه آقاي دكتر محمد علي معتمد در صورت شكايت شاكي در مورد جرح و در صورت وقوع قتل، قضيه را قابل تعقيب دانسته و حوادث ورزشي را سبب مبرا بودن از مجازات، تلقي نميكند. سرانجام در سـال 1361، ماده 42 قانون مجازات عمومي با اضافه شـدن جمله «و اين مقررات با موازين شرعي، مخالفت نداشته باشد.» درماده 32 قانون مجازات اسـلامي، ثبت گرديد و بالاخره در سـال 1370 به عنـوان ماده 59 درقانون مذكور، مضبوط شده و در حال حاضر، مستند معافيت يا محكوميت كيفري درحوادث ناشي از عمليات ورزشي است.
مسئوليت كيفري و مدني در عمليات ورزشي هركس كه با رفتار خود، موجب لطمه به ديگران شود، در قبال آنها مسئوليت قانوني دارد. با اين تفاوت كه اگر رفتار او داراي عنوان جرم باشد، مسئوليت كيفري و اگر داراي وصف جرم نباشد و جبران خسارت لازم باشد، مسئوليت مدني است. اما اركان جرم در ماده 2 قانون مجازات اسلامي: در اين ماده ميخوانيم «هر فعل يا ترك فعلي كه در قانون براي آن، مجازات تعيين شده باشد، جرم محسوب ميگردد»كه از اين تعريف سه ركن قانوني، مادي و معنوي كه وقوع جرم، متوقف بر تحقق آنهاست، استخراج ميگردد. الف) ركن قانوني: اصل بر جرم نبودن اعمال است مگر آنكه به موجب قانون، عملي، جرم شناخته شود كه از آن به اصل قانوني بودن جرم و مجازات، ياد ميكنند. ب) ركن مادي: فعل يا ترك فعل است كه از سوي فرد مستقيماً يا غير مستقيم صورت ميپذيرد. زيرا مجرد قصد ارتكاب جرم، جرم نيست و الا تفتيش عقايد و مواخذه، براي آن جايز بود. ج) ركن معنوي: علاوه بر 2 عنـصر قانوني و مادي، ارادي بودن فعل و قصد ارتـكاب جرم، شرط است. به همين دليل در ماده 49 قانون مجازات اسـلامي آمده است «اطفال در صورت ارتـكاب جرم، از مسئوليت كيفري مبرا هستند» و در ماده 51 قانون مذكور آمده: «جنون درحال ارتكاب جرم به هر درجه كه باشد، رافع مسئوليت كيفري است» مجازاتهاي قانوني در قبال مجرمين: مجازاتهايي كه قانونگذار در قبال مجرمين وضع نموده عبارتند از: حدود: يعني مجازاتهايي كه نوع و ميزان آن معلوم است. مانند تازيانه، رجم، قطع عضو، اعدام، تصليب، تبعيد و حبس ابد قصاص: مجازاتي است كه در قبال جنايات عمدي عليه نفس يا عضو، بر جاني، تحميل شده و بايد با جنايات او برابر باشد. ديه: مالي است كه از طرف شارع براي جنايات غير عمد و شبه عمد و خطاي محض و نيز جنايات عمدي كه اولياي دم يا مجني عليه از قصاص صرف نظر نموده باشد، تعيين شده است. تعزيرات: تأديب كيفري است كه نوع و ميزان آن به حاكم واگذار شده است مانند: حبس و جريمه و شلاق تعزيري. تذكر: به كيـفري كه به منظور حفـظ نظم و مصالح جامعـه از سوي حكومـت، تعيين ميگردد از قبيل زندان، جريمه نقدي، تعطـيلي محل فعاليـت، لغو مجوز كار، اقامت اجباري در نقطه معين، مجازات بازدارنده ميگويند. شايان ذكر است كه «حوادث ورزشي ناشي از نقض مقررات و يا حركات عامدانه ورزشكاران در ميادين ورزشي كه منتهي به تضييع حقوق ديگران و وقوع جرم و جنايت عليه آنان گردد، ميبايد در مقام قانون گذاري به نحوي لحاظ شود كه علاوه بر جنبه شخصي جرم و آثاري كه برجاي ميگذارد» از بعد تاثيرات سوئي كه در فضاي عمومي ورزش ايجاد ميكند مورد توجه قرار گيرد يعني علاوه بر وجهه حقالناسي كه با وجود شاكي خصوصي قابل پيگيري است، جنبه حكومتي، پيدا كند تا مراجع ذيصلاح از جمله محكمه ورزش، بتوانند ورزشكاران متخلف را از ارتكاب عمليات خطرناكي كه به ايجاد صدمه و جراحت، منتهي ميشود، بازدارند.
حقوق و جرائم ورزشي 3
مسئوليت مدني در عمليات ورزشي ماده 1 قانون مسئوليت مدني ميگويد: «هر كس بدون مجوز قانوني، عمداً يا در نتيجه بياحتياطي به جان يا سلامتي يا مال يا آزادي يا حيثيت يا شهرت تجاري يا هر حق ديگر كه به موجب قانون، براي افراد ايجاد گرديده، لطمهاي وارد نمايد كه موجب ضرر مادي يا معنوي شود، مسئول جبران خسارت ناشي از عمل خواهد بود.» با توجه به ماده فوق، ابتداء به ذهن ميرسد كه فقط انجام كار، مصداق بارز مسئوليت مدني است در حالي كه ترك فعل نيز داراي موضوعيت است. مانند رانندهاي كه ترمز اتومبيل را تعمير نكرده و منجر به ايجاد خسارت شده است كه مسئوليت مدني جبران خسارت بر عهده اوست. لذا مربيـان، سرپرسـتان و داوران ورزشـي كه مكلف به مراقبت از ورزشکاران ميباشند هر گاه از انجام وظايف محوله خودداري كنند در صورتيكه به ايجاد حادثه منتهي شود، مسئول خواهند بود. همچنين معلم ورزش نسبت به دانشآموزان نابالغ در صورت تقصير ضامن خواهد بود. چنانچه ماده 7 قانون مسئوليت مدني ميگويد: «كسي كه نگهداري يا مواظبت مجنون يا صغير، قانوناً يا بر حسب قرار داد، به عهده او ميباشد در صورت تقصير در نگهداري يا مواظبت، مسئول جبران زيان وارده از ناحيه مجنون يا صغير ميباشد» مربي كشتي كه ناظر كشتي تمريني دو نوجوان است نيز اگر از اعلام خطا بودن اجراي فن يكي عليه ديگري، خودداري كند و يا مربي مدرسه فوتبال در صورت قصور از انجام وظيفه، تسبيباً موجب مصدوميت ورزشكار نابالغ شود، ضامن خواهد بود و در ساير موارد طبق قانون مسئوليت مدني عمل ميشود. مثلاً داور فوتبـال كه به سبب ترك اعلام خطاهاي عـمدي و خطرناك بازيكنان باعث جريشدن آنها شده و موجب شود كه براي يكي از بازيكنان، ايجاد خطر گردد به نسبت زيان وارده، مسئول خواهد بود و يا داور بوكس كه دستكش طرفين را خوب بازديد نكند يا داور ژيمناستيك كه لوازم را مورد بررسـي قرار ندهد و به مصـدوميت بازيكن منتهي شود، مسئول و ضامن است. شايان ذكر اسـت كه اگر فعل بازيكني كه منجر به مصـدوميت ديگري شده، با رعايـت مقررات ورزشي، صورت پذيرفته باشد، مسئوليتي براي بازيكن و يا داور در پي نخواهد داشت.
شرح ماده 616 قانون مجـازات اسلامي «در صورتي كه قتل غير عمد به واسطه بياحتياطي يا بيمبالاتي يا اقدام به امري كه مرتكب در آن مهارت نداشته است يا به سبب عدم رعايت نظامات واقع شود مسبب به حبس از يك تا سه سال و نيز به پرداخت ديه در صورت مطالبه از ناحيه اولياي دم محكوم خواهد شد مگر اينكه خطاي محض باشد.»
نكات برجسته در اين ماده 1ـ قتل غيرعمدي در اينجا ماهيتاً خطاي محض است زيرا مرتكب، نه قصد جنايت دارد و نه قصد فعل واقع شده بر مجني عليه. 2ـ در اين ماده كلمه «مسبب» به معناي اخص كلمه نبوده و مباشر را نيز در برميگيرد. بعبارت ديگر منظور از مسبب، مرتكب ميباشد. 3ـ چون قيد «خطاي محض» در پايان ماده به كل ماده باز ميگردد، بنابراين قتل خطاي محض از اين ماده موضوعاً خارج است. چه آنكه به حكم تبصره مذكور، تقصير جزايي(بي احتياطي، بيمبالاتي، عدم مهارت و عدم رعايت نظامات) قتل را مشمول عنوان در حكم شبهعمد نموده و از دايره شمول خطاي محض خارج مينمايد.
حقوق و جرائم ورزشي 4
جايگاه رضايت در عمليات ورزشي از آنجائي كه حتي اگـر همه مقررات و قوانين، رعايت شود، وقوع رخدادهاي خطرناك از ورزش، قابل تفكيك نيست لذا قانونگذار، حوادث ورزشي را (جز در مواردي كه خلاف مقررات شرعي و قانوني است) جرم ندانسته است. زيرا در ورزش، باب اكراه و اجبار مسدود است و طبق قاعده اقدام كه ميگويد: «هر كس كه با علم و قصد و رضايـت، ضرر و ضماني را بپذيرد، ديگري ضامن نخواهد بود»1 معلوم ميشود كه زيان ديده از عمليات ورزشي اعم از بازيكن يا تماشاگر، خسارات و صدمات ناشي از عمليات ورزشي را در چارچوب مقررات، پذيرفته است و هميـن اقدام رضايتمندانه مبناي وضع ماده 59 قانون مجـازات اسلامي است. اگر عمليـات ورزشي بر خلاف مقررات انجام پذيرد و منجر به حادثه شود، مرتكب همانند حوادث خارج از زمين ورزش، تحـت تعقيـب قرار ميگيرد و مقصود از مقـررات، مجموعه مواردي است كه فدراسيونها، هيأتها و انجمنها به صورت مدون در رابطه با عمليات ورزشي، تنظيـم نمودهاند و يا مقررات غيـر مدوني كه بر ورزشهاي بومي حاكم اسـت كه بارزترين آنها، مقـررات ناظر به خطاهاي ورزشي است. بـنابراين هرگاه بر اثر نقض اين مقررات از سوي ورزشكار حادثهاي اتفاق افتد، با او مانند مجرم عادي، كه در خارج از زمين ورزشي مرتكب جرم شده است، رفتار خواهد شد. چند نكته مهم: 1ـ اقدامات غير ورزشي كه در حين فعاليت ورزشي انجام ميشود مانند اهانت و كتككاري، جرم عادي بوده و ورزش و اماكن ورزشي، سبب مصونيت آنها از تحمل كيفر نخواهد بود. 2ـ بسياري از حركات ورزشي، نفساً جايز و بياشكالاند اما نميتوان اين جواز را در هر زمان و مكان، جاري دانست و الّا به ورزشكار اجازه دادهايم كه در پوشـش حركات ظاهراً ورزشي به هر اقدامي دسـت زده و به اهداف مجرمانهاش دست پيـدا كند. مثلاً اينكه بازيكن در بسكتبال ميتواند، توپ را با دست بزند، مجوز آن نيست كه توپ را محكم در مسيري قرار دهد كه به صورت حريف بخورد و يا به سوي كساني كه بدون توجه در محـدوده پرتاب توپ قرار دارند بزند. و يا در بازي فوتبال، بازيكن حق ندارد به دليل مجاز بودن ضربه زدن به توپ، آن را به بازيـكني كه در نزديكياش قرار دارد بكوبد كه متأسفانه در بعضي موارد، عامـدانه بودن اين حركات، آشـكار است و اگر منتـهي به فوت شود حتـي ميتواند منجر به قصـاص بازيكني شود كه حادثه را ايجاد نموده است. 3ـ مقررات ورزشگاه مربوط به وسائل ورزشي است. مثلاً در قانون چهارم فوتبال، تحت عنوان وسـائل بازيكنان آمده است كه پلهاي كفش بايستي از چرم يا پلاسـتيك، لاستيك، آلومينيـوم يا اجناس مشابه باشد و كمتر از 7/12 ميلي متر پهـنا داشته باشـد و به طوركلي ارتفاع پلها بيش از 19 ميلي متر نباشد. بنابراين اگر استوكهاي فلزي داراي ارتفاع بيشتر و قطر كمتر بوده و موجب صدمه شوند، بازيكن به علت نقض مقررات مسؤول خواهد بود. 4ـ قيد مخالف نبودنمقررات با موازين شرعي، نشان ميدهد، مقرراتيكه مخالف با مباني فقهياست، جايگاهي در مقام رسيدگي در محكمه قضايي نداشته و سبب معافيت ورزشكار از تحمل كيفر نميگردد. بنابر اين،ورزشها و مسابقاتي كه مستـلزم ايذاي نفس و يا ايذاي به غير اسـت به استناد آيه:«لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» 3 اشـكال دارد و با موازيـن شرعي ناسازگار است و حوادث ناشي از اين گونه ورزشها، گرچه مطابق با مقررات فدراسيون مربوط به خود صورت ميپذيرد، چون شرعاً مصداق فعل حرام، تلقي ميگردد لذا از شمول ماده 59 خارج بوده و متضمن مسؤوليت و كيفر براي مرتكب خواهد بود. بنابراين پيشـنهاد ميگردد كه سازمان تربيـتبدني و كميتـه ملي المپيك در خصوص فعاليت فدراسيونهايي كه عمليات ايذايي در آنها مشهود است (مانند بوكس، كشتي كج و...) با استعلام از مراجع ذيصلاح و يا درخواست وضع قوانين حمايتي، مشكل را حل و از انتساب اتهام به ورزشكاران كه اجازه مقامات و سازمانهاي حكومتي را براي انجام يك رشته ورزشي كافي ميدانند، جلوگيري نمايند.
|