آثار سوء دفاع نامناسب ازمقام رهبری


مذاکرات فیمابین ایران وغرب درمساله هسته ای جمله ای ازسوی غربیها متداول شد که صهیونیستها ازآن بکرات بهره بردند .آنان درهرمقطعی اعلام میکردندکه نبود توافق بین ایران وغرب بهتر ازیک توافق بد است ودرست هم می گفتند چه اگر توافقی درکار نباشد دستشان باز است اما درمورد یک توافق بد دچار مشکل میشوند.در کشورما متاسفانه خلاف این رویه درست عمل میشود .باعجله قانون میگذرانند یاسخن میگویند ویاعمل میکنند ودچار مشکلات بعدی میشوند چه قانون وسخن وعمل بد بوده است .بجای شتاب در کار تا زمانیکه امری را دقیقا درست نیافتیم اقدامی نکنیم . درمورد مسایل فرهنگی بارها چوبش را خورده ایم باز تکرار میکنیم .اما موضوع مطلب بنده ازهمه موارد دیگر مهمتر است وآن دفاع نادرست ویا غلط از مقام مهم رهبری درقانون اساسی است. اخیرا یک عضو محترم خبرگان رهبری اعلام داشته است که خبرگان ناظر براعمال رهبری نیستند .در گذشته نیز یکی دیگر از اعضای برجسته خبرگان اعلام داشت که وظیفه خبرگان استحفاظی است یعنی حفاظت ازرهبری .آیا این سخنان دفاع شا یسته از این مقام مهم سیاسی ودینی است؟ پیش ازاین نیز یک روحانی بزرگوار درقم کرارا با بی ارزش تلقی نمودن انتخابات ومسوولان منتخب ملت برطبل حکومت اسلامی وحمایت ازولی فقیه میکوبیدند.اینها حمایت ودفاع از ولایت فقیه نیست .این گونه دفاعیات بزیان این سمت مهم است .بعبارت دیگر اگر سکوت شود بهتر از دفاعیات این چنینی است.

قانون اساسی دراصل 111چنین میگوید:

اصل یکصد و یازدهم - هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یک صد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است ، از مقام خود برکنار خواهد شد.

اصل پنجم - در زمان غیبت حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه » در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان ، شجاع ، مدیر و مدبر است که طبق اصل یک صد و هفتم عهده دار آن می گردد.

اصل یکصد و نهم - شرایط و صفات رهبر :
1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه .
2. عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام .
3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی ، تدبیر، شجاعت ، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری .

خبرگان رهبری پس از احراز صلاحیت های یادشده در فردی اورا بسمت رهبری تعیین میکنند وباید نظارت خودرا برایشان ونهادهای زیرمجموعه ایشان داشته باشند تا بتوانند همه ساله درجلسات سالانه صلاحیتهای مندرج درقانون اساسی را احراز نموده ومقام ایشان را تائید نمایند در غیر اینصورت نسبت به جایگزینی اقدام نمایند .اگر نیازی به نظارت نیست چه نیازی به اصول 5 و109 بود وچه نیازی به برگزاری جلسات سالانه بود واساسا بدون نظارت برکارها چگونه موارد عدالت تقوی صلاحیتهای علمی سیاسی وغیره قابل احراز است ؟مگر آنکه فرض براینستکه رهبری معصومند ویا خبرگان رهبری علم غیب دارند !

برای حمایت ازرهبری نیازی به دفاع آنهم ازنوع نادرست نیست .دفاع درست ازرهبری نیاز به شعار ندارد اگر خبرگان رهبری حامی جدی رهبرند هرچه بیشتر برنظارت خودبرنهادهای زیر مجموعه رهبری می افزایند تا این سمت همچنان استواروسلامت درنظام ما استمرار یابد .باید آگاه بود که مسوولان وکارکنان فراوانی درمجموعه رهبری نظام فعالند که تصور اینکه آنان تحت حمایت ولیعصر قرار دارند ونیاز به نظارت ندارند امری ساده لوحانه است حتی در عصر امام علی بودند کسانیکه دروظایفشان قصور میکردند وبا آگاهی امام اصلاح ویا برکنار میشدند واین دروظیفه خبرگان رهبری ومجلس آنست.

نکته آخر اینکه این اقدام منافاتی با ولایت ایشان برخبرگان ندارد یعنی خبرگان رهبری نیز تابع احکام حکومتی اند اما درسایر موارد وظایف خبرگان همچنان پابرجاست وطبق قانون اساسی رهبری تنها دربرابر خداوند وامام عصر وخبرگان پاسخگوست وقصور خبرگان خود موجب مسوولیت میگردد.